افشای راز جنایت در صرافی زیرزمینی؛ قاتل نتوانست به ترکیه فرار کند
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۷۸۱۸۱
آفتابنیوز :
مردی افغانستانی که صاحب یک صرافی زیرزمینی را کشته بود و قصد داشت از ایران فرار کند، دستگیر شد.
ماموران کلانتری ۱۵۲ خانیآباد ساعت ۲ بعدازظهر یکشنبه از سوی همکاران خود در یکی از بیمارستانهایی که در محدوده استحفاظی آنها قرار دارد، از مرگ مردی در بخش اورژانس آن بیمارستان مطلع شدند. این مرد بر اثر ضربه چاقویی که به گردنش خورده بود جان باخته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماموران بازپرس کشیک قتل تهران را در جریان قرار دادند و پس از کسب دستورات اولیه راهی بیمارستان شدند. بعد از آن نیز بازپرس جنایی به همراه تیمهای تخصصی پزشکی قانونی، کارشناسان تشخیص هویت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ راهی بیمارستان شد. تیم تحقیق جنایی پس از حضور در محل دریافتند دو مرد که سرنشین یک خودرو کوییک بودند مقتول را به بخش اورژانس بیمارستان آوردند و در روند درمان وقتی فهمیدند او فوت شده است ناگهان ناپدید شدند و فرار کردند.
به این ترتیب بازبینی دوربینهای مداربسته در دستور کار ماموران قرار گرفت ولی جزئیات بیشتری از نتایج اولیه به دست نیامد چون پلاک خودرو کوییک در تصویر مشخص نبود. در بخش دیگری از تحقیقات نیز مشخص شد مقتول مردی ۳۵ ساله و احتمالاً اهل افغانستان است که هنگام انتقال به بیمارستان بالاپوش به تن نداشت و پیراهنی مردانه دور گردن پیچیده شده بود. او همچنین کفش و جوراب هم به پا نداشت و فقط شلواری به پایش بود. این احتمال که پیراهنی که دور گردن مقتول است لباس خودش بوده که از تنش درآورده و دور گردنش پیچیدهاند تا شدت خونریزی را کم کنند، قوت گرفت و از آنجا که مقتول کفش به پا نداشت این فرضیه که درگیریِ منجر به قتل در فضای داخلی ساختمان رخ داده باشد، قوی به نظر رسید.
در ادامه ماموران به دنبال سرنخی برای شناسایی صاحب و دستگیری سرنشینان خودرو کوییک بودند که کمی بعد خبر رسید تصادفی به ماموران پلیس راهور شده است و خودرو کوییکی که مقصر بوده از صحنه تصادف فرار کرده است. به همین دلیل ماموران اداره دهم پلیس آگاهی در محل تصادف حضور یافتند تا شاید سرنخی برای دستگیری سرنشینان خودرو به دست آوردند.
رانندهای که اتومبیلش با کوییک تحت تعقیب تصادف کرده بود، در تشریح ماجرا گفت: راننده کوییک با سرعت رانندگی میکرد. بعد از تصادف پیاده شدم و به سمت آن خودرو رفتم که دو سرنشین داشت. آن موقع بود که خونی بودن صندلی عقب و دستگیره در ماشین توجهم را جلب کرد. بعد هم راننده کوییک از صحنه تصادف فرار کرد.
این راننده هم گفت پلاک خودرو فراری خوانا نبود و نتوانست آن را یادداشت کند. با وجود این، همین سرنخ کافی بود تا ماموران رد صاحب خودرو را بزنند و موفق به شناسایی خانه او شوند. پس از آن راهی خانه صاحب خودرو شدند و در بررسی اولیه دیدند که صاحب خودرو لباسهایش را شسته و روی طناب انداخته تا خشک شود. با این حال ماموران آثار خون را در بررسی دقیق روی لباسهای این مظنون به دست آوردند. پس از آن بود که مرد جوان گفت: من شاهد ماجرای منجر به قتل بودم و مقتول داماد و پسردایی من است که هفت بچه دارد و اسمش شاه محمود است. او از افغانستان به ایران آمده بود و در اینجا کارگری میکرد. در کنار آن هم خانهای داشت که پاتوق دیگر هموطنانم بود و معمولاً در آنجا دلار یا پول کشور خودمان را معامله میکنند. خانه او در حوالی خلازیر است. در آن پاتوق دو نفر به نامهای حسین و شجاع سر معامله دلار با هم به اختلاف خورده بودند. نمیدانم کدامشان به آن یکی ۱۲ میلیون تومان داده و 6 میلیون تومان را دلار گرفته و هنوز 6 میلیون تومان بدهکار بود که سر همین موضوع با هم دعوایشان شد، چون فرد بدهکار بقیه پول را نمیداد. دست آخر وقتی شجاع و حسین گلاویز شدند شاه محمود آنها را جدا کرد اما چون شجاع آشاش تندتر بود او را بیرون کرد.
شاهد قتل ادامه داد: این پایان ماجرا نبود و حدود ۴۰ دقیقه بعد شجاع با یکی دیگر به خانه شاه محمود آمد تا دوباره دعوا کند اما شاه محمود در چارچوب در ایستاد تا مانعش شود و شجاع هم یک ضربه چاقو به گردن او زد و فرار کرد. آن موقع بود که ما هول کردیم و فوری دامادمان را که زخمی بود به بیمارستان بردیم؛ اما وقتی گفتند او زنده نمیماند ترسیدیم که پای خودمان گیر بیفتد. برای همین وقتی فوت کرد فرار کردیم.
اموران بعد از اطلاع از اصل ماجرا اقدامات بعدی را برای دستگیری شجاع انجام دادند و پی بردند متهم قصد فرار از ایران را دارد. او با یکی از دوستانش تماس گرفته بود تا به خانهاش برود و پاسپورت و مقداری پول برایش بیاورد تا به ترکیه برود.
سرانجام شجاع در کمتر از 20 ساعت پس از درگیری مرگبار دستگیر شد و با ابراز پشیمانی از قتل گفت: من نمیخواستم شاه محمود را بکشم. سر راهم ایستاد و من دستپاچه شدم و او را زدم. بعد هم ترسیدم و میخواستم به ترکیه فرار کنم. من دو سال بود قانونی به ایران آمده بودم. در یک کارگاه صنعتی کار میکردم و خانه شاه محمود پاتوق من بود که پول چنج میکردم، حتی بعضی وقتها که جای خواب نداشتم یا حوصلهام سر میرفت به آنجا میرفتم. من با شاه محمود مشکلی نداشتم و این اتفاق ناخواسته رخ داد.
با اعتراف متهم، او در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا ادامه تحقیقات در مورد جرمی که مرتکب شده است انجام شود.
منبع: اعتمادآنلاینمنبع: آفتاب
کلیدواژه: دستگیری قاتل نزاع مرگبار خودرو کوییک شاه محمود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۷۸۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
به گزارش ایسنا، همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.